نجات گربه سان بزرگ


 

ترجمه: مجتبي صادقيان




 
گرگ و ميش صبح است و مه همه جاي جنگل را فراگرفته است. روي زمين تنها مي توان تعدادي جاي پاي مبهم را مشاهده کرد که معلوم نيست به چه جانوري تعلق دارد. ناگهان از ميان مه غليظ صبحگاهي و نوري که بر آن تابيده، ببري پيش چشممان ظاهر مي شود. اول سبيل هاي سمت راستش را به يک درخت لب جاده مي مالد، سپس از جاده رد مي شود و همين کار را با سبيل هاي سمت چپي اش تکرار مي کند، بعد به طرف ما بر مي گردد و با کمال بي تفاوتي چهره ما را برانداز مي کند. سپس انگار ناراحتي عميقي داشته باشد به کنار درخت مي رود و پنجه هايش را روي تنه درخت مي کشد، نيم رخش را به سمت ما برمي گرداند و با تمام هيبت ببرگونه اش چرخشي جلوي ما مي زند و عبور مي کند.
ببر، بزرگ ترين گربه سان روي کره زمين است که حتي زيست شناسان و جانورشناسان نيز به درستي نمي توانند عظمت و هيبت او را در قالب يک عنوان علمي تعريف کنند. اين گربه سان يکي از مهم ترين گوشتخواران ساکن سياره ما و در عين حال يکي از زيباترين جانداران و پستانداران محسوب مي شود.
به عظمت ببر نگاه کنيد! براي پي بردن به ميزان قدرت ببر لازم است بدانيد که ببر پنجه هاي منعطفي دارد که حدود 10 سانتي متر طول دارند و به راحتي خم مي شوند. به اين ويژگي، داشتن دندان هاي قوي که مي توانند در چشم به هم زدني يک استخوان بزرگ را خرد کند، اضافه کنيد.
اين جانور مهيب، سرعت خيره کننده اي هنگام دويدن دارد و توان و قدرت بسيار عظيمي را هنگام شکار به نمايش مي گذارد. با پاهاي کوتاه اما قدرتمند خود پرش هاي بلندي دارد تصوير ضبط شده دوربين هاي تلويزيوني از پرش يک ببر، نشان مي دهد که اين حيوان مي تواند حدود 4 متر به آسمان بپرد و شکارش را به دندان بگيرد.
علاوه بر اين چشمان ببر غشاي مخصوصي دارد که نور را منعکس مي کند و اين غشا رمز ديد بسيار بالاي ببرها در شب است. غرش ببر نيز تا مسافتي حدود 1/5 کيلومتر شنيده مي شود. ببر مي تواند موجودي 5 برابر وزن خود را آشکار کند و آن را بدرد. در علفزارها، جنگل ها و حتي در برکه هاي خيس و جلگه ها به راحتي به شکار مي پردازد.
همه کساني که در معرض شکار ببر قرار گرفته يا از آن آسيب ديده اند همگي مي گويند؛ ببر به يکباره از ناکجا ظاهر مي شود و شما را در برمي گيرد.
اما مهم ترين ويژگي ببرها، خصوصاً در روزگار ما، زندگي رو به زوال و انقراض آنها است. ببرها در بين موجودات روي کره زمين بيشتر از هميشه در معرض تهديد هستند و ناياب و کمياب بودن آنها اکنون مورد پذيرش همه دانشمندان و جانورشناسان و دوستداران محيط زيست قرار گرفته است.
نگارندگان اين مقاله هفته ها از سکونتگاه ها و زيستگاه هاي مختلف ببر در آسيا بازديد کردند و جنگل هاي استوايي و برکه هاي مختلف را زير پا گذاشتند، اما به سختي اثري از ببر يافتند. دليل اصلي اين مسئله نيز زندگي پنهاني و مخفيانه ببرهاست که در ماهيت و ذات اين حيوان نهفته است.
ديگر کسي به راحتي نمي تواند پوست زيبا و هيبت عظيم ببر را در طبيعت به چشم ببيند، فقط در باغ وحش ها و در قفس هاي سيرک مي توان نمونه هاي اسير و زنداني اين حيوان چابک را ديد. با اين اوصاف ديگر نمي توانيم بگوييم ببر حيواني کمياب است، بايد بگوييم ببر حيواني ناياب است، چرا اکثر دست اندرکاران از
ناياب شدن ببر در بسياري از سکونتگاه هاي روي کره زمين حرف مي زنند.
در اوايل قرن بيست و يکم، ببرها عملاً زندگي خود در حيات وحش را از دست دادند و دانشمندان بزرگ، خصوصاً آنهايي که در هندوستان از نزديک با اين جانور کار مي کنند، معتقدند وقت آن رسيده که بانيان محيط زيست و فعالان اين حوزه و نيز دولت ها و سياستگذاران، فکري اساسي براي نجات اين حيوان کنند.
دشمنان ببر کاملاً شناخته شده اند. فقدان سکونتگاه طبيعي يکي از آنهاست و از مهم ترين دلايل انقراض ببرها محسوب مي شود. اين مسئله تحت تأثير رشد بيش از حد جمعيت در جوامع مختلف، فقر و مسائلي از اين دست قرار دارد. به نحوي که شکار بي رويه اين حيوان در مناطق فقير نشين، زندگي اين جاندار را به خطر انداخته است و بازار غير قانوني بزرگي از اعضا و جوارح آن را در کشورهايي مانند چين به راه انداخته است.
راهبردهاي رايج براي حفاظت از اين حيوان بي ثمر بوده و اکثر تصميم ها و راهکارهاي پيشنهادي در دهه هاي گذشته نتيجه مطلوبي در برنداشته است.
جمعيت فعلي ببرها که در طبيعت سيزده کشور آسيايي پراکنده اند، کمتر از 4 هزار قلاده برآورد مي شود. حتي بسياري معتقدند که اين رقم مي تواند کمتر نيز باشد و 4 هزار قلاده، برآورد بسيار خوش بينانه اي است.
نگاه کلي به همين رقم نشان مي دهد که هشدار جهاني در مورد انقراض اين گونه نادر و ارزشمند حيواني مدت ها است که به صدا درآمده است. زنگ خطر اوليه براي محافظت از اين حيوان از حدود سال 1969 و همچنين در اوايل دهه 80 به صورت جدي نواخته شد. در آن زمان حدود 8 هزار ببر در سکونتگاه هاي طبيعي وجود داشت. اما بي توجهي، موجب هدر رفت ميليون ها دلار پولي که براي حفظ اين حيوان اختصاص يافت، شد و عملاً جمعيت اين حيوان به نصف کاهش يافت.
آرزوي ما، ديدن ببرهاي هندي بود که در مناطق حفاظت شده زندگي مي کردند. ولي اولين ببري که ديديم در يکي از باغ وحش ها بود. اين ببر خيلي سرحال به نظر نمي رسيد، پنجه هايش را بسيار آرام بالا مي برد و نجيبانه پايين مي آورد. پس نمي شد آن عظمت و هيبت ببر را در چنين مکاني ديد. امروزه ديدن ببرها در حيات وحش و در جنگل ها به ندرت اتفاق مي افتد.
ببر بنگال نه تنها حيوان ملي هندي ها است بلکه يکي از نقوش ملي بزرگ اين کشور نيز قلمداد مي شود.
به عبارت بهتر اگر مي خواهيد ببرها را ببينيد، فقط بايد در هندوستان در پي آن باشيد، وگرنه بايد از جاده هاي سخت، جنگل ها، رودخانه ها و کنار فيل ها و حيواناتي از اين دست عبور کنيد تا نهايتاً به اين موجود برسيد.
مي توان گفت مشاهده ببرها از نزديک، در نوع خود، يک مخاطره و ماجراجويي خطرناک است و ديدن آنها نياز به راهنماها و بلدهاي مسير دارد که نکات بسيار زيادي را در مورد سکونتگاه هاي اين حيوان مي دانند.
هندوستان خانه حدود 50 درصد از ببرهاي وحشي جهان است. سرشماري سال 2010 نشان داد حدود يک هزار و 909 قلاده ببر در اين کشور زندگي مي کنند که البته 20 درصد بيشتر از سرشماري قبلي است. دانشمندان اعتقاد دارند اين رشد 20 درصدي به هيچ وجه نشانه کارساز بودن دغدغه هاي ما براي محافظت از اين حيوان نيست، بلکه فقط روش هاي بهتري در سرشماري و آمارگيري استفاده شده است، والا جمعيت ببرها بدون شک رو به زوال است و هر روز تعداد زيادي از آنها کشته مي شوند.
 
حدود 41 قلاده ببر در يک پارک حفاظت شده به نام رانتام زندگي مي کنند. در اين پارک زمينه هاي مختلف براي حيات وحش وجود دارد. حيوانات مختلف با پس زمينه هاي گوناگون تقريباً محيط خوبي را براي زندگي به وجود آورده اند و بانيان اين پارک جنگلي نيز تلاش مي کنند بهترين راه ها را براي کنترل اين حيوان نادر به کار بگيرند. آنها مکان هاي مختلفي را در اين پارک براي تغذيه، گردش و ارائه خدمات به ببرها تدارک ديده اند. با اعمال حدود 30 سال سياست هاي محافظتي و خدمات ويژه به اين حيوانات مسئولان اين پارک توانسته اند جمعيت خوبي از آنها را حفظ کنند. پارک جنگلي رانتام کانوني براي سياست هاي محافظتي حيوانات رو به انقراض در دنيا محسوب مي شود.
تاريخچه اين پارک جنگلي در واقع نمايي کوچک شده از تاريخ زندگي ببر در کشور هندوستان است. در تمام اين سال ها در برخي از ايالت ها تلاش هايي براي محافظت از اين حيوان انجام شده است. اما در بسياري ديگر از ايالت ها شکار غير قانوني اين جانور، به صورت مداوم از جمعيت اين حيوان کاسته است. تا سال 1970 شکار ببر در اين کشور منع قانوني نداشت و هر فرد هندي مي توانست به راحتي در همين منطقه جنگلي به شکار ببر بپردازد. به عبارت بهتر به دام انداختن اين حيوان در آن زمان به يک بازي و تفريح تبديل شده بود و پاداش هاي خوبي به شکارچيان داده مي شد. حتي يکي از آنهايي که آن دوران را به ياد مي آورد مي گويد که زدن يک ببر و انداختن او بر روي زمين مي توانست صدها روپيه پاداش داشته باشد.
جمعيت ببرها همواره جمعيتي شکننده بوده و در طول سال هاي گذشته نيز نوساناتي در آن ديده شده است. بين سال هاي 2002 تا 2004، شکار 20 ببر در اين منطقه جنگلي جمعيت آن را به نصف کاهش داد. البته اين تعداد شکار در مقايسه با ساير مناطق هندوستان که شکار غير قانوني ببر در آنها ادامه دارد رقم تعجب برانگيزي نبود. چون در برخي از اين مناطق که در دهه هاي گذشته صدها قلاده ببر زندگي مي کرد، امروزه حتي يک قلاده ببر نيز ديده نمي شود و همه کشته شده اند.
کار شکار و قاچاق اين حيوان ها نيز توسط گروه هاي حرفه اي انجام مي شود و جالب است که اين کار در فاصله 100 کيلومتري دهلي نو، پايتخت هندوستان نيز انجام مي شود و پليس قدرتي براي مهار آنها ندارند.
همايش هاي مختلفي نيز در حوزه سياست هاي محافظتي در هندوستان برگزار مي شود و در آنها انتقادهاي فراواني نسبت به روند غير قانوني شکار اين حيوان مي شود، اما بسياري معتقدند ميزان پژوهش ها و اقدامات نرم افزاري انجام شده براي محافظت از ببرها کافي نبوده است. بيماري هايي که اين حيوان به آن مبتلا مي شود نيز مورد تحقيق و پژوهش جدي قرار نگرفته است و بسياري از اين حيوانات به دليل ابتلا به همين بيماري ها از بين مي روند.
اساساً ببر حيواني است که به زندگي در محيط طبيعي عادت دارد و اسير کردن او در قفس ها و مناطق کوچک مشکلات روحي و ضربات سنگين براي اين حيوان به همراه دارد و به اين شکل آرام آرام در مسير انقراض قرار مي گيرد. به همين دليل بسياري در هندوستان پيشنهاد مي کنند که ببرها بايد به صورت فصلي يا دوره اي جابه جا شوند. البته اين سياست نيز خيلي موفقيت آميز نبوده است. چون بسياري از ببرهايي که جابه جا شده اند به اشتباه از خانواده هاي خود دور شده اند و همين مسئله آنها را بيشتر آزار داده است. يکي از همين موارد، جنجال هاي فراواني را در رسانه هاي ملي هندوستان به راه انداخت.
با اين اوصاف مشخص شد که تنها کردن ببرها خود مشکل ديگري براي آنها است. در مناطق بسياري از هندوستان تنها يک ببر زندگي مي کند. به عبارت بهتر در کشوري پر جمعيت مانند هند و در دريايي از انسان ها، نقاطي را پيدا مي کنيم که يک ببر در ميان انبوهي از جمعيت انساني گير افتاده است و تا صدها کيلومتري اثري از ببري ديگر نيست. او صرفاً تلاش مي کند تا شکاري را پيدا کند، اما به نتيجه نمي رسد چون اطراف او را انسان ها گرفته اند.
يکي از يافته هاي غم انگيز سرشماري اخير اين است که حدود يک سوم از ببرهاي هندوستان بيرون از مناطق حفاظت شده زندگي مي کنند و اين شرايط هم براي ببرها و هم براي مردم خطرناک است.
در ميانمار نيز تعداد زيادي ببر سکونت دارند و منطقه حفاظت شده 200 هزار هکتاري براي محافظت از ببرها پيش بيني شده است. اما در اين کشور نيز يکي از بزرگ ترين بازارهاي غير قانوني فروش اعضا و جوارح ببر فعال است.
تايلند نيز يکي از سکونتگاه هاي عمده اين حيوان در جنوب شرق آسيا قلمداد مي شود. تايلندي ها توانسته اند برنامه هاي خوبي براي نجات اين حيوان داشته باشند. افزايش سلامت آب و سکونتگاه هاي اين حيوان باعث شده تعداد قلاده ببرهاي موجود در اين کشور به نسبت سال هاي گذشته تا حدودي افزايش پيدا کند. با همه اينها انقراض ببرها هنوز واقعيتي تکان دهنده است که هيچ کس نمي تواند از آن فرار کند.
سياست هاي خوب تايلندي ها مسائل ديگري نيز به ما گوشزد مي کند. اگر تايلندي ها توانسته اند در سال هاي گذشته در برخي از سکونتگاه ها تعداد ببرها را دو برابر کنند پس امکان دو برابر شدن جمعيت ببرها در کل کره زمين نيز وجود داشته و اين مسئله حتماً به ضعف سياستگذاري هايي بر مي گردد که برخي کشورها آن را به غلط دنبال کرده اند.
مثلاً گفته مي شود حدود 1/1 ميليون کيلومتر مربع سکونتگاه ببر در جهان وجود دارد و اگر براي هر 100 کيلومتر مربع 2 ببر را در نظر بگيريم، امروز بايد شاهد حضور 22 هزار قلاده ببر در حيات وحش مي بوديم، اما اين اتفاق نيفتاده است و هنوز مشکلات فراواني در مسير وجود دارد.
برنامه هاي ديگري نيز در اين ارتباط اجرا شده است. مثلاً سال 2010 به عنوان سال نجات ببرها نامگذاري شد که هدف اصلي آنها حفاظت از ببرها خصوصاً در منطقه جنوب شرقي آسيا بود. در نوامبر اين سال، 13 کشور داراي ببر در اجلاسي جهاني با نام اجلاس جهاني ببر در سن پترزبورگ روسيه شرکت کردند و متعهد شدند که تلاش خود را براي حفاظت از ببرها تا سال 2022 به 2 برابر برسانند.
در ماه مارس 2010، يک ببر مادر با دو توله در منطقه حفاظت شده تايلند شکار شدند و دولت تايلند توانست شکارچيان را دستگير کند و به اشد مجازات برساند. برنامه جهاني نجات ببرها براي اين کار 3 هزار دلار پاداش به دولت تايلند پرداخت. در همان ماه دو ببر جوان نيز با سم در پارک جنگلي هندوستان کشته شدند که احتمالاً روستاييان اين کار را انجام داده بودند اما دو ببر ديگر بعد از آن متولد شدند.
نظر بسياري از مقامات اين است که تلاش براي نجات ببرها نهايتاً به پيروزي منجر خواهد شد، اما بايد تمرکز حرفه اي در اين مسير بسيار بيشتر شود و تعهد کشورها به راهبردها نيز افزايش پيدا کند. انسان ها بايد از حسادت به ببرها و تلاش براي شکار دست بردارند. اين تنها راهي است که اين گربه سان بزرگ را از خطر انقراض نجات مي دهد.
منابع: نشنال جئوگرافيک، دسامبر 2011
نشريه دانشمند، شماره 582.